نوآوران آنلاین- ساعت 9 شب 6 خرداد ماه سال 93 ماجرای درگیری مرگباری به کلانتری 115 رازی مخابره شد.
دقایقی بعد مأموران خود را به محل جنایت رساندند و پی بردند که سه سرنشین یک خودرو با ضربات چاقو، قربانی خود را کشته و گریختهاند.
کارآگاهان همان شب صاحب خودرو به نام محمد را دستگیر کردند و وی بلافاصله به شرکت در درگیری اعتراف کرده و دو دوست خود به نامهای علیاصغر 18 ساله و احمد 23 ساله را لو داد که هر دوی آنها هم دستگیر شدند.
علیاصغر وقتی دید راز جنایت برملا شده است، چارهای جز بیان حقیقت ندید و به قتل سهراب اعتراف کرد.
حدودا سه سال پیش، علیاصغر با همدستانش در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد.
وی در دفاع از خود گفت: شب حادثه با محمد و احمد پس از اینکه بزم مستانهای داشتیم، با خودرویمان در حال گردش در حوالی میدان راهآهن بودیم که احمد توقف کرد.
هر سه نفر از خودرو پیاده شدیم و شروع به ایجاد مزاحمت کردیم. همزمان موتورسیکلتی با سه سرنشین توقف کرد و با دادن تذکر از ما خواست محل را ترک کنیم اما بین ما دعوا درگرفت و من چاقویی را از زیر صندلی خودرو برداشتم و به سرنشینان موتور حمله کردم و سهراب را با چاقو زدم. از عملکرد خود پشیمان هستم و تقاضای عفو و بخشش دارم.
پس از اعتراف قاتل، هیئت قضائی برای صدور رأی نهایی با هم وارد شور شدند و علیاصغر را به قصاص نفس و پرداخت دیه محکوم کردند اما این تمامی ماجرا نبود و حکم تا اجرا سه سال زمان برد.
در حالیکه هفته گذشته قرار بود این حکم به مرحله اجرا در بیاید، پدر مقتول که طناب دار را بر گردن مقتول نیز انداخته بود از اعدام قاتل فرزندش گذشت کرد.
مادر مقتول نیز مانند همسر خود از قاتل اعلام گذشت بدون قید و شرط کرد و گفت: فرزند من شهید راه امر به معروف بود و چه چیزی بالاتر از این که فرزندم شهید شده است.
مادر مقتول گفت: من نیز از قاتل او گذشت می کنم و این را نیز اعلام می کنم که اگرچه فکر می کردم با قصاص قاتل فرزندم آرام تر خواهم شد اما حالا متوجه شده ام که با گذشت او به آرامشی بیکران دست پیدا کرده ام.