نوآوران آنلاین-خودش میگوید، حضور کمرنگش در دنیای بازیگری امری خودخواسته است چون از دورهای احساس کرده که بازیگری نمیتواند شغل و حرفه اصلیاش باشد. الان از شرایطی که دارد راضی است هر چند اگر نقش متفاوتی به او پیشنهاد شود آن را رد نخواهد کرد.با نگار فروزنده همصحبت شدیم و او خیلی صادقانه به سوالات ما پاسخ داد. از جوابهای حسابشدهاش میتوان فهمید دوری از دنیای بازیگری او را به خودش نزدیک کرده است.
از حرفه بازیگری چه خبر؟ خیلی وقت است شما را در سینما و تلویزیون کمتر میبینیم؟
فعالیت بازیگریام را نسبت به سالهای گذشته خیلی کمتر کردهام.شاید سالی در یک تئاتر یا فیلم سینمایی بازی کنم آن هم بستگی به نقش پیشنهادی دارد که خوب باشد و متقاعدم کند آن را بازی کنم.
خودتان انتخابهایتان را محدود کردهاید یا نقشهای پیشنهادی کم شده است؟
خودم تصمیم گرفتم کمتر کار کنم، چون خسته شده بودم.سالهای زیادی از عمرم را بازیگری پر کرده بود و احساس کردم نیاز دارم به خودم و زندگی خصوصی و شخصیام رسیدگی کنم. حُسن بازیگری این است که بازنشستگی ندارد و هر زمانی که بازیگر بخواهد نقشی را بپذیرد، با مشکلی روبه رو نخواهد شد.
دوری از دنیای بازیگری این خطر را دارد که فراموش شوید یا اولویت کارگردانان و تهیهکنندگان نباشید؟
تا حالا که برایم این اتفاق نیفتاده است. بههرحال بعد از سالها حضور در سینما و تلویزیون دوستان زیادی دارم و اگر نقشی را نپذیرم و مثلا چند سالی از دنیای بازیگری فاصله بگیرم، ارتباطاتم قطع نمیشود،اهالی سینما و تلویزیون مثل یک خانواده بزرگ هستند و معمولا چنین است که خانواده اعضای خود را فراموش نمیکند.
نگاه خوشبینانهای به روابط سینماگران دارید، خیلی از بازیگران از شرایط بسیار گلهمند هستند که دستهای پشت پرده نمیگذارد تقسیم نقشها و انتخاب بازیگران بدرستی انجام شود...
منکر این شرایط نمیشوم اما شرایط من با این همکارانم فرق دارد. من در مقطعی تصمیم گرفتم بازیگری حرفه اصلیام نباشد! بازیگرانی که از شرایط ناراضی هستند به این دلیل است که عمر خود را پای بازیگری گذاشتهاند و بازیگری، حرفهای است که از آن پول در میآورند.این روش خیلی از بازیگران است و درست هم هست اما من روش دیگری را انتخاب کردم...
یعنی خیلی زود تصمیم بهتری گرفتید؟
خیلی زود هم نبود ! بازیگری، حدود 20سال از عمر مرا به خودش اختصاص داد. پنج سال قبل بود که تصمیم گرفتم بازیگری، حرفهام نباشد و از همین زمان بود که شرایط کاملا عوض شد.دیگر نیاز مالی دلیلی برای اینکه نقشی را قبول کنم، نیست. مسائل مالی در شرایط فعلی جامعه ما حرف اول را میزند و اگر به بازیگری متکی باشی اوضاع فاجعه میشود! شرایطم الان روبه راه است، نمیگویم الان بیشتر از حرفه بازیگری پول در میآورم اما دیگر آن استرس وحشتناک را ندارم که یک مدتی سرکار هستم و بعد دوره طولانی بیکاری شروع میشود! از آن طرف نقشی را قبول میکنی و زمان برایش میگذاری، زحمت میکشی با شرایط سخت کنار میآیی اما در آخر دستمزدت را یا نمیدهند یا خیلی دیر میدهند.همه اینها باعث شد تصمیم بگیرم بازیگری حرفه و شغلم نباشد چون نمیتوانستم زندگیام را بر اساس شرایط غیرقابل پیشبینی پایهگذاری کنم. خواستههایم را کمتر و زندگیام را جوری مدیریت کردم که بدون دستمزد بازیگری که گاهی خیلی هست و گاهی اصلا نیست، زندگیام را به پیش ببرم.
پس در این سالها بیشتر روی رشد شخصی خودتان متمرکز شدهاید
سعی کردم از خلوتم استفاده خوبی بکنم، اشتباههایم را اصلاح کنم و به انسانیت بیشتر فکر کنم.
شما از اولین بازیگرانی هستید که جراحی زیبایی انجام دادید، الان که سالها از این موضوع میگذرد، چگونه آن را ارزیابی میکنید؟
واقعیت این است که برای جراحی که انجام دادم، حاشیه ساخته شد و آن زمان کسی نپرسید واقعیت جراحی که زیبایی نام گرفت، چیست؟! تنها جراحی زیبایی که انجام دادم، عمل بینیام بود که آن هم برای زیبایی نبود، در زمان تصویربرداری سریال «راه سوم» به کارگردانی آقای قاسم جعفری، بینیام شکست و مجبور شدم که آن را به تیغ جراح بسپارم.
اما جالب اینجاست که این تغییر خیلی به چشم آمد! هر چند قبل از من بازیگران دیگری هم جراحی بینی انجام داده بودند اما هر تهیهکننده و کارگردانی که به من میرسید میپرسید چرا بینیات را جراحی کردهای؟ این سوالات آن زمان خیلی بَر خرنده بود و راستش را بخواهید این بزرگنمایی بیهوده را میگذارم به حساب همکارانی که به اصطلاح خردهشیشه داشتند و برایم حاشیه درست کردند و برخی از رسانهها به آن دامن زدند و بیهوده انرژی مرا هدر دادند. جراحی بینی من، یک عمل پزشکی بود اما آن را به جراحی زیبایی ربط دادند. وقتی کاری را انجام ندادهام اما برخی اصرار دارند هر جور شده آن را به من نسبت بدهند خیلی ناراحت میشوم.
چند سالی است که جراحی زیبایی بین خانمهای ایرانی بشدت مُد شده، به نظرتان این حجم از جراحی زیبایی عادی است؟
خیر ! نه تنها عادی نیست بلکه بخش زیادی از آن مربوط به شناخت نداشتن آدمها از خودشان و نداشتن اعتماد به نفس است. چیزی که باعث تعجب من میشود این است که چرا جراحان زیبایی دست به چنین کارهایی میزنند مثلا چشمان زیبای یک دختر خانم جوان را به صورت غیرعادی درمیآورند، گاهی از خودم میپرسم واقعا یک جراح حاضر است روی صورت دختر خودش نیز چنین جراحیهایی را انجام دهد؟ پول درآوردن به چه قیمتی؟! معتقدم اگر کسی نقصی در صورتش ندارند، اصلا جراحی لازم نیست و اگر کسی برای تغییر چهرهاش جراحی کند، مشکل ذهنی دارد و باید اول ذهنش را درمان کند.
هر چند بر این باورم که شرایط روانی جامعه ما شرایط خوبی نیست و این بد بودن اوضاع را میتوان در خشونتها و بیبندباریهای شبکههای اجتماعی و فضای مجازی، حیوانآزاری، کودکآزاری و .... دید.معتقدم اگر شرایط اصلاح نشود بزودی شاهد بحران خواهیم بود.