نوآوران آنلاین-
رسیدگی به این پرونده از شهریور سال ۹۵ به دنبال کشته شدن پسر ۲۴ سالهای به نام علی در دستور کار پلیس ورامین قرار گرفت.
شواهد نشان میداد علی در یک درگیری دسته جمعی کشته شده است. پلیس به تحقیق پرداخت و به درگیریهای دنبالهدار علی با پسر جوانی به نام محمدرضا پیبرد.
به این ترتیب محمدرضا بازداشت شد. وی در بازجوییها گفت: من از مدتی قبل با علی و دوستش امین درگیر بودم. آنها چند بار به خاطر ویراژ دادن با موتور به من اعتراض کرده و ما با هم درگیر شده بودیم. من آن روز برای تلافی کردن با سنگ شیشه خانه مادر امین را شکستم و همان موقع به خانه برگشتم. اما چند دقیقه بعد وقتی برای خرید نوشابه به سر کوچه رفته بودم با امین روبه رو شدم. او که میدانست من شیشه خانه مادرش را شکستهام علی را صدا زد. علی به من پس گردنی زد و مجبورم کرد مقابل در خانه امین بروم و از مادرش عذرخواهی کنم. از علی و امین کینه به دل گرفته بودم و به خانه برگشتم و با عمویم به نام مراد تماس گرفتم.
ماجرا را برایش توضیح دادم و خواستم تا کمکم کند. ما مقابل خانه امین رفتیم و با او و علی درگیر شدیم. علی و امین و سایر دوستانشان به ما حمله کردند. در این میان عمویم برای ترساندن آنها چند تیر هوایی شلیک کرد. ولی نمیدانم تیرها با مقتول برخورد کرد یا نه.
به دنبال اطلاعاتی که پسر جوان به پلیس داد مراد ۳۳ ساله بازداشت شد و پلیس از داخل خودرو وی یک قبضه سلاح برنو کشف کرد. پوکههای کشف شده در محل جنایت با این سلاح مطابقت داشت. به این ترتیب مراد به شلیک مرگبار اعتراف کرد و در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد .
در جلسه رسیدگی به این پرونده مادر قربانی برای مراد حکم قصاص خواست.
اما مراد منکر شلیک شد و گفت: برادرم مدتی است به بیماری سرطان مبتلا شده و پزشکان از او قطع امید کردهاند. من شنیده بودم خوردن گوشت خرگوش برای برادر بیمارم مفید است. به همین خاطر سلاح برنو را در ماشین گذاشتم تا برای برادرم خرگوش شکار کنم، اما همان موقع برادرزادهام با من تماس گرفت و گفت با دوستانش درگیر شده است. من همراه محمدرضا به محل درگیری رفتم اما مقتول و دوستانش با چوب و شمشیر به ما حمله کردند. امین و علی میخواستند هر طور شده برادرزادهام را با خود ببرند. به همین خاطر برای ترساندن آنها یک تیر هوایی شلیک کردم. ما سوار ماشین شدیم تا محل را ترک کنیم، اما امین با آجر به شیشه خودروی پرشیای من زد و آن را شکست. من در حال حرکت چند تیر دیگر به سمت زمین شلیک کردم و نمیدانم چطور شد یکی از تیرها پس از برخورد با زمین کمانه کرد و به شکم علی خورد.
سپس محمدرضا به دفاع پرداخت و گفت: من از روی نادانی شیشه خانه مادر امین را شکستم، ولی هرگز فکر نمیکردم این ماجرا موجب قتل یک نفر و گرفتار شدن عمویم شود.
در پایان جلسه، هیات قضایی وارد شور شد و با توجه به نظریه کارشناسان اسلحه شناسی که اعلام کرده بودند تیر به صورت غیرمستقیم و پس از کمانه کردن به زمین با وی برخورد کرده است، مراد را از قتل تبرئه و وی را به پرداخت دیه و شش سال زندان محکوم کردند .
امین و محمد رضا نیز هر کدام به خاطر شرکت در درگیری منجر به قتل و تخریب عمدی به شش سال زندان محکوم شدند.
دیروز این حکم در شعبه ۳۹ دیوان عالی کشور مهر تایید خورد و قطعی شد.